Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه زندگی؛ نعیمه موحد:  شروع هر زندگی مشترک با امیدها و آروزهای بسیاری همراه است. هیچکس در ابتدای زندگی خود را بنا بر از دست دادن همسر و یا جدا شدن از او نمی‌گذارد. اما گاهی شرایط طوری پیش می‌رود زندگی مشترک دیگر قابل ادامه دادن نیست. در این شرایط که گاهی شامل فوت همسر هم می‌شود، بازگشت به زندگی عادی گذشته و بعد از آن شروع یک زندگی مشترک دیگر به چالشی بزرگ در زندگی فرد تبدیل می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به خصوص اگر فرزندی هم در زندگی فرد حضور داشته باشد، ابعاد ماجرا پیچیده تر خواهد شد و به همین ترتیب تصمیم‌گیری برای شروع زندگی مشترک جدید هم سخت‌تر خواهد شد.

در جامعه ما پیرامون ازدواج دوم به خصوص وقتی طلاق صورت گرفته باشد و از ازدواج قبلی فرزندی وجود داشته باشد، دچار تابوهای ناصحیح زیادی است. برای داشتن یک زندگی مشترک جدید و موفق باید نحوه مواجهه با این تابوها و کلیشه‌های غلط را بدانیم. همچنین باید بدانیم که در چه مرحله‌ای از جدایی یا فوت همسر و با پشت سر گذاشتن چه احساسات و تجاربی در خود آمادگی شروع یک زندگی مشترک جدید را داریم.

در این گفت‌وگو مهدی ناجی عظیمی؛ زوج درمانگر، مشاور و مدرس دانشگاه از نحوه مواجهه افراد با تابوهای ازدواج مجدد و مسائل و مشکلات موجود در این زمینه گفته است.

 

فارس: اینکه گفته می‌شود اقدام برای ازدواج مجدد باید آگاهانه و منطقی باشد، به چه مواردی اشاره دارد؟

یکی از باورهای غلطی که وجود دارد این است که وقتی زن و مرد از هم جدا می شوند و یا حتی قبل از اینکه جدا شوند برای فرار از مشکلات خود دست به یک رابطه دوم و حتی سوم می زنند. افراد در رابطه اصلی شان احساس ناامنی و بی اعتمادی می کنند و وارد یک فرایند ارتباطی دیگر می شوند و این باعث می شود که آنها فکر می کنند در رابطه بعدی احساس بهتری دارند. این به دلیل هیجان های منفی موجود در رابطه اول است و افراد معمولا برای فرار از مشکلات خودشون وارد چنین ارتباطی می شوند

اقدام برای ازدواج مجدد بایستی آگاهانه و منطقی باشد. یعنی اینکه اول فرد باید خودش و نیازهایش را بشناسند و حتی مشکلاتی که منجر به شکست ازدواج اول شد را بشناسند تا در رابطه بعدی چنین مشکلی به وجود نیاید.

برخی دیدگاه غلطی دارند و فکر می‌کنند برای فرار از تنهایی و فشارهای خانوادگی و اجتماعی و حتی رفع نیازهای مالی باید بلافاصله ازدواج کنند. شاید هم به خاطر لج طرف مقابل یا برای نشان دادن توانایی ارتباط‌ گیری مجدد به سرعت اقدام به ازدواج کنند.

یکی دیگر از باورهای غلط این است که برای فرار از شرایط خودشان دست به ازدواج می زنند. به دلیل اینکه شرایط نامناسبی دارند و مثلا سن شان در حال بالا رفتن است و فکر می‌کنند اگر ازدواج نکنند دیر می‌شود. اغلب این افراد به لحاظ احساسی و تجارب کم جوانی و هیجانی نمی‌توانند دست به یک انتخاب درست بزنند و به همین جهت دست به یک ازدواج می زنند. شاید هم درگیر عواطف و احساسات ناشی از ازدواج قبلی هستند و ممکن است عصبی و خشمگین یا حتی غمگین باشند و به همین جهت بدون توجه به معیارهای مناسب نظیر تناسب سنی فرهنگی و اعتقادی ازدواج دوم را تجربه می کنند. اینها در روابط خودشان دچار مشکلات متعددی خواهند شد.

یکی دیگر از موضوعاتی که جز رفتارهای غیرمنطقی دسته بندی می شود این است که افراد دچار کمال‌طلبی می شوند و می گویند آنچه نتوانستم در ازدواج قبلی به دست آورم در ازدواج دوم به دست خواهم آورد. این کمال طلبی منجر به بالابردن معیارهای ازدواج برای خودشان و طرف مقابل خواهد شد. لذا تحمل کوچکترین نقد و اشکالی را در طرف مقابل ندارند. حتی ممکن است آنقدر سختگیر شوند که حتی تحمل نقص از طرف خودشان هم نداشته باشند. این کمال طلبی موجب کاهش انعطاف پذیری در روابط خواهد شد. در نتیجه اختلافات و تعارضات بیشتری را تجربه خواهند کرد. اگر افراد احساس می کنند چنین موقعیتی دارند باید حتما به مشاور یا روانشناس مراجعه کنند.

 

گاهی افراد همچنان در گذشته خودشان باقی می مانند و هنوز با تجربه قبلی کنار نیامده‌اند. وقتی نتوانند تجربه قبلی را رها کنند یکسره در خشم یا عذاب وجدان خواهند بود. حتی ممکن است فرد جدید را با شریک قبلی زندگی مقایسه کنند. این افراد باعث خیلی از آسیب های بعدی خواهند شد. وقتی با گذشته کنار نیامده باشیم ممکن است بسیاری از احساسات خود را سرکوب کنیم و این احساسات منفی و سرکوب شده تا سالها در زندگی جدید ما وجود داشته باشد و آسیب جدی به این زندگی جدید وارد کند. در چنین مواقعی راهکار این است که به خودمان فرصت بدهیم تا نسبت به گذشته خودمان فکر کنیم. سهم خود و طرف مقابل را مشخص کنیم. باید به خودمان فرصت بخشیدن را بدهیم تا تلخی های گذشته به حال و آینده منتقل نشود.

به عنوان یک روانشناس به افراد توصیه می‌کنیم که صبور باشند و اجازه بدهند مدتی از طلاق و جدایی بگذرد سپس وارد رابطه جدید شوند. این فرصت اجازه می دهد تا بتوانند رابطه قبلی خودشان را تحلیل کنند و برای ازدواج مجدد آماده شوند. باید شوک روابط غلط گذشته پشت سر گذاشته شود یا غم از دست دادن همسر فوت شده فروکش کند. بعد از اینکه شکست عاطفی تبدیل به یک تجربه و درس شد می توانند برای ازدواج مجدد اقدام کنند.

فارس: اگر فرد از ازدواج قبلی خود دارای فرزند یا فرزندانی باشد، شرایط برای او چگونه خواهد بود؟

در مواردی فرد از ازدواج قبلی خود دارای فرزند است. این فرزندان می توانند فضای روانی افراد را تحت تاثیر قرار دهد و بایستی این مساله را حل و فصل کرد. ممکن است بچه ها شرایط پذیرش فرد جدید را نداشته باشند و این مساله نیازمند زمان است تا موضع‌گیری فرزندان برطرف شود. یا ممکن است فرزندان در کنار شریک گذشته شما زندگی کنند و خبر ازدواج شما با واکنش شریک قبلی روبرو شود. شما بایستی از قبل خودتان و شریک جدید زندگی تان را برای چنین شرایطی آماده کنید. اگر فکر می کنید فرزندان وارد یک بحران شده و نمی تواند ازدواج جدید را بپذیرد شاید لازم است با یک مشاور یا زوج‌درمانگر صحبت کنید.

فارس: کلیشه غلطی در جامعه ما وجود دارد که می‌گوید هرکس طلاق بگیرد حتما دچار عیب و نقصی بوده است. چگونه باید در فرآیند انتخاب برای ازدواج مجدد با این کلیشه مواجهه بشویم؟

ممکن است افراد در ازدواج مجددشان دنبال نواقصی بگردند که در ازدواج قبلی از شریک زندگی شان مشاهده کردند و حساسیت بیشتری به این موضوع نشان دهند. این بدبینی و بزرگنمایی باعث می شود تا با ساده ترین رفتارهای شریک جدید زندگی شما دچار مشکل شوید و به هم بریزید. مشکلات گذشته خود را به دقت واکاوی کنید تا دچار بزرگنمایی و اغراق نشوید و مشکلات گذشته در زندگی جدید تکرار نشود. در چنین مواقعی ما باید از خودمان یک سوال اساسی بپرسیم. اصلا هدف ما از ازدواج مجدد چه بود؟ این سوال برای ما روشن می کند چرا وارد رابطه جدید می شویم و چطور می خواهیم از مزایای ازدواج مجدد بهره ببریم.

از باورهای غلط ازدواج مجدد که به افراد اجتماع برمی‌گردد این است که اگر فردی طلاق گرفته و حتی این جدایی در سنین پایین بوده باشد، مردم به این افراد انگ و برچسب می زنند. نگاهشان به فرد جدا شده شبیه یک جنس دست دوم است و فکر می‌کنند حتما یک فرد مشکلی داشته که منجر به طلاق شده است. در صورتی که این نگاه اصلا صحیح نیست. ممکن است دو نفر نتوانند در کنار هم زندگی کنند اما هرکدامشان به لحاظ فردی شخصیتی نرمال داشته باشند، اما این دو نفر نمی توانند در کنار هم یک تیم یا خانواده مناسب را تشکیل دهند. طلاق به معنی بد و خوب بودن افراد نیست. این یک باور غلط در جامعه است که باید روی آن کار کنیم.

یکی دیگر از تابوهای اجتماعی به ازدواج بدون وقفه برمی‌گردد که فرد را متهم به بی مهری و سنگدلی می کنند. یا ممکن است افراد را به داشتن ارتباط و یا برنامه ریزی کنند و برچسب بزنند. وقتی بلافاصله ازدواج می‌کنند فرد را متهم به تنوع طلبی میکنند و می‌گویند فرزند خودش را قربانی لذت های خودش کرده است.

 

یکی از مشکلاتی که در زوجیت دوم ممکن است رخ دهد این است که میزان هیجان ها و احساس‌های ارتباطی کمتر است. وقتی سن بالا باشد و در سنین بالا وارد رابطه جدید می شوند هیجان ازدواج اول را ندارند. نباید اجازه دهیم احساسات خود را سرکوب شود. ضمن اینکه همواره در ازدواج مجدد یک نوع بدبینی و تردید وجود دارد و به دلیل تجربه شکست عاطفی اعتماد ازدواج اول وجود ندارد. حتی ممکن است نسبت به طرف مقابل بدبین باشند و فکر کنند با همسر سابقش همچنان ارتباط دارد. وقتی پای یک فرزند در میان باشد این ظن و نگرانی تشدید می شود. باید در ازدواج دوم اعتماد را تقویت کرد تا در کنار هم به آرامش برسند.

فارس: در جامعه ما، شانس ازدواج مجدد برای خانم‌ها بیشتر است یا آقایان؟

شانس ازدواج مجدد برای خانم ها و آقایان بسیار متفاوت است و شرایط متعددی در میزان شانس ازدواج مجدد دخیل است. معمولا شانس ازدواج مجدد آقایان بالاتر است. یا شانس ازدواج مجدد کسی که مسئولیت بچه ها را پذیرفته کمتر می شود. این هم یک موضوع فرهنگی است که باید روی آن کار کنیم.

فارس: وقتی در شرایط ازدواج مجدد قرار گرفته ایم چقدر باید از ازدواج اول اطلاعات در اختیار طرف مقابل بدهیم؟ یا وقتی خواستگاری میکنیم چقدر باید نسبت به زندگی گذشته طرف مقابل تحقیق کنیم؟

یکی از فاکتورهای اعتماد ساز در زندگی دوم این است که بتوانیم راحت و شفاف در مورد دلایل عدم موفقیت ازدواج قبلی صحبت کنیم. به خودمان و طرف مقابل این اعتماد بنفس را می دهد که بدانیم چرا ازدواج قبلی شکست خورده و چه باید بکنیم تا در رابطه جدید چنین تجربه ای تکرار نشود. صادقانه ترین راه این است که طرف مقابل را به عنوان الگوی اعتمادساز درنظر بگیریم و سوالات و ابهامات را از خودش بپرسیم و حرف هایش را بپذیریم. نیازی نیست وارد جزییات شویم و به گفته های او مهم است. اگر تناقضی مشاهده نکردید نیاز به کنکاش و پرس وجو از دیگران نیست. باید متعادل رفتار کرد. یک جستجوی منطقی و متعادل لازم است.

 

فارس: تابوهای ازدواج دوم برای یک زن چگونه است؟

خانم ها باید اعتماد بنفس لازم را داشته باشند. آنها هم نیاز به احساس و توجه دارند و باید همه فاکتورها را مدنظر قرار داد. در کنار احترام به همسر سابق یا همسر فوت شده باید بتوانند تعاملات خوب اجتماعی و رابطه عاطفی عمیق را تجربه کنند

فارس: چه موقع می‌توانیم مطمئن بشویم که از نظر احساسی و منطقی بعد از فوت یا طلاق از همسر، آمادگی شروع یک زندگی مشترک دیگر را داریم؟

حتما باید چندماهی بگذرد و در این بین باید با مشاور و روانشناس صحبت شود. ضمن اینکه بهتر است در کارگاه های آموزشی مهارت های ارتباطی و همسری شرکت کند و به این سوال پاسخ دهند که می‌خواهند چه نیازی را  در ازدواج مجدد پاسخ دهند؟ اینها باعث می شد فرد بتواند آماده رابطه جدید شود و با خودش کنار بیاید و حس های تلخ گذشته را کنار بگذارند. هرچقدر با خودشان صادقانه تر رفتار بکنند می توانند بهتر وارد ازدواج جدید شوند.

 

فارس: در زندگی مشترک دوم جایگاه خانواده و دوستان همسر سابق در صورتی که رابطه مابین آنها خوب باشد، کجاست؟ په ملاحظاتی را باید در این رابطه رعایت کرد؟

یک نظریه این است که فرد باید متمدنانه با این موضوع برخورد کند و می‌توانند رابطه محترمانه ودوستانه‌ای داشته باشند، مخصوصا وقتی پای یک فرزند درمیان باشد، این نوع نگاه پررنگ تر می‌شود تا ارتباطات محترمانه برقرار باشد.

اما نظریه دوم این است که ارتباطات گذشته می‌تواند منشا بدبینی باشد. ممکن است سنگ بنای ازدواج دوم را سست کند و منجر به بدبینی در همسر شود. بنابراین من توصیه می‌کنم وقتی یک رابطه تمام می شود به شکل کامل رابطه را تمام کنید و نصفه و نیمه نباشد. ممکن است احساس کنید متمدنانه برخورد می‌کنید ولی تجربه نشان داده است، این رفتار منجر به بدبینی و تنش در رابطه جدید شود و فشارهای گذشته مانع از تجربه آرامش شود. اگر در موارد خاص بناست ارتباطی با همسر سابق شکل بگیرد باید با هماهنگی کامل و نظارت همسر جدید باشد تا زندگی دوم دچار تخریب نشود.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: ازدواج جامعه طلاق زندگی مشترک ازدواج دوم فرزند فوت همسر شانس ازدواج مجدد برای ازدواج مجدد ازدواج قبلی یک زندگی مشترک برای فرار داشته باشند فکر می کنند ازدواج اول ازدواج دوم رابطه جدید طرف مقابل خواهد شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۱۱۵۱۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانواده‌های ژاپنی

خبرگزاری مهر _گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: ارتباطات دانشگاه‌ها در سراسر جهان، راهی است برای آشنایی دقیق و علمی با قوانین و فرهنگ‌ها و موضوعات مبتلابه مردم در سرزمین‌های دیگر؛ و گاهی همین ارتباطات باعث شکوفایی و دریافت اهمیت یا ایده‌های جدید برای حل موضوعات غالباً مشترک زندگی انسان می‌شود. روز شنبه هشتم اردیبهشت ماه به همت گروه زبان‌ها و ادبیات آسیای شرقی، نشستی با عنوان نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانواده‌های ژاپنی در دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران برگزار شد که سخنران آن خانم دکتر توکویو موریتا، دانشیار دانشگاه کاگوشیما بود؛ این سخنرانی به زبان فارسی انجام شد.

صرف نظر از عنوان طولانی این نشست، می‌توان کلید واژه بحث را هویت فردی زنان در مقابل هویت اجتماعی و قانونی در جامعه ژاپن دانست، به طور خلاصه اینکه نام چقدر اهمیت دارد. در فرهنگ ما اهمیت نام بسیار زیاد است، به طوری که در شاهنامه می‌بینیم پهلوانی مانند بهرام برای آنکه نامش _که بر دسته تازیانه حک شده_ به دست دشمن نیفتد جانش را فدا می‌کند. زنان و مردان هرکدام به نام خود شناخته شده و هویت فردی خود را در عین داشتن تعلقات اجتماعی و خانوادگی حفظ می‌کنند.

خانم موریتا که فارسی را به شیرینی صحبت می‌کرد، سخن خود را با نام و نام خانوادگی خود آغاز کرد، جایی که علیرغم ساده به نظر آمدن محل اختلاف بود. در قوانین ژاپن، خانواده محور همه چیز است و تعاریف قانونی ذیل این عنوان شکل می‌گیرد، طبق قانون همه افراد یک خانواده باید یک نام خانوادگی داشته باشند. به صورت سنتی، هر زن پس از ازدواج با نام خانوادگی همسر شناخته می‌شود؛ و این نام خانوادگی جدید به این معناست که نام او از برگه هویتی خانواده پدری حذف می‌شود و به جایش ردیفی با عنوان X نوشته می‌شود. سپس برگه هویتی جدید _با ستونی برای مرد و ستونی برای زن و ستونی برای فرزند یا فرزندان_ صادر می‌شود. به این ترتیب تمامی مبادلات بانکی یا کارتهای هویتی مثل گواهینامه رانندگی، مسائل مربوط به تأمین اجتماعی و اشتغال و بازنشستگی و کارهای قانونی او باید با نام جدید صورت بپذیرد. به این صورت نام خانم موریتا پس از ازدواج با آقای یونِدا از Tokoyo MORITA تبدیل به Tokoyo YONEDA شده بود. در صورت جدایی زن و شوهر، این نام دوباره به حالت قبل برگشته و همه مدارک باید تغییر کند؛ و برای عوض کردن آنها باید مبلغ ۲,۲۵۰ ین (معادل ۵۰۰ دلار) پرداخت شود. نرخ طلاق در جامعه ژاپن ۳۰ درصد است.

به گفته خانم موریتا در سال ۱۹۹۵ میلادی لایحه‌ای به مجلس ژاپن ارائه شده برای اینکه زنان بتوانند نام خانوادگی خود را انتخاب کنند و در کارهای قانونی از همان نام استفاده کنند، اما با وجود گذشت ۲۹ سال هنوز به نتیجه نرسیده است. زنان می‌توانند با درخواست از محل کار یا کارفرما و توافق به صورت مشروط از نام خانوادگی خود که به آن شناخته و با آن بزرگ شده اند استفاده کنند، اما در مورد کارهای بانکی و امور مالی باید از نام خانوادگی شوهر که در قانون به آن شناخته می‌شوند استفاده کنند.

او در ادامه افزود در گذشته و تا قبل از جنگ جهانی دوم سیستم خانوادگی ژاپن به این صورت بود که پدر مسئولیت تصمیم گیری همه چیز را داشت، حتی ازدواج دخترانش. اما بعد از ۱۹۴۷ و تغییر قانون دختران بعد از سن ۱۸ سالگی می‌توانستند خودشان برای ازدواج خود تصمیم بگیرند. هرچند واحد خانواده همچنان به صورت جدولی باقی بود و افراد به صورت جداگانه و فردی شناسنامه ندارند. این سیستم هنوز در چین و ژاپن و تایوان برقرار است. این تغییر نقش تا دهه ۱۹۹۰ به سیستم سرمایه داری و اقتصاد ژاپن بسیار کمک کرد، چرا که به این ترتیب زنان می‌توانستند پس از ازدواج به کار بیرون خانه ادامه بدهند. تا قبل از آن مردان در بخش عمومی و بیرون خانه کار می‌کردند و نقش زنان در بخش خصوصی خانواده در کنار پدربزرگ و مادربزرگ و فرزندان تعریف می‌شد، چنانچه به گفته ایشان برنامه‌های تلویزیونی سال‌ها در حال پخش است که خانواده ایده آل ژاپنی را نمایش می‌دهد: پدر و مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و دو یا سه فرزند. و این برنامه سالهاست با همین صورت در حال پخش است و بر عکس جامعه ژاپن تغییری نکرده است.

به گفته خانم موریتا قبل از جنگ جهانی دوم ۳۰ درصد از زنان ژاپنی بیرون خانه کار می‌کردند، اما امروز این رقم به ۷۰ درصد رسیده است. ۲۸ درصد مردان ژاپنی هرگز ازدواج نمی‌کنند، این رقم در مورد زنان ۱۷ درصد است. اما در مورد کسانی که در مشاغل رسمی شاغلند این نسبت معکوس می‌شود، به این ترتیب که ۲۴ درصد زنان و ۱۹ درصد مردان تا پایان عمر مجرد می‌مانند، در واقع زنان تمایلی به ازدواج با مردانی که حقوق کمتری می‌گیرند ندارند. چون قوانین مالی خانواده محور است، زنان و مردانی که تک نفره زندگی کرده و ازدواج نمی‌کنند برای مسائل تأمین اجتماعی و بازنشستگی دچار مشکل می‌شوند. نداشتن هویت فردی قانونی و تعریف هر فرد ذیل عنوان خانواده مشکلاتی به وجود می‌آورد، به عنوان نمونه سابقاً بیمه سلامت برای خانواده به صورت دفترچه بوده و در صورتی که دو نفر از اعضای خانواده همزمان نیاز به بستری در بیمارستان یا کارهای درمانی پیدا می‌کردند دچار مشکل می‌شدند؛ که برای حل این مشکلات امروز برای هر نفر یک کارت بیمه سلامت صادر می‌شود.

تغییر الگوی زندگی خانوادگی و اشتغال بیشتر زنان بیرون از خانه، اهمیت مسئله هویت فردی برای زنان را بیشتر نشان می‌دهد؛ بسیاری از زنانی که در سمت‌های دانشگاهی کار می‌کنند و دارای تالیفات و مقاله‌هایی هستند، نسبت به این تغییر نام معترض اند؛ چراکه به نام خانوادگی خود شناخته شده اند و در صورت تغییر این نام تمامی فعالیت‌های علمی و شغلی شأن تحت تأثیر قرار می‌گیرد. الگوی مالی خانواده از حالتی که مرد عهده دار همه هزینه‌ها باشد به حالتی تغییر کرده که زن و مرد شاغل پس از ازدواج حساب مشترکی برای خانواده دارند، و باقی حقوق در اختیار خودشان باقی می‌ماند.

در پایان نشست چند نفر از حاضران و دانشجویان پرسش‌هایی مطرح کردند، خانم موریتا در پاسخ اولین سوال که از آمار زنان معترض و فعالیت آنان و راه قانونی برای بیان این اعتراض بود گفت مجلس ژاپن هر سال نظرسنجی می کرده و نتایج امسال این نظرسنجی نشان می‌دهد که ۷۰ درصد زنان ژاپنی درخواست حفظ نام خانوادگی خود پس از ازدواج را دارند. هرچند به لحاظ اجتماعی اگر زنی درخواست این را داشته باشد که نام خانوادگی خود را حفظ کند، والدین شوهر ناراحت می‌شوند؛ اما موردی بوده که زن شکایتی در دادگاه مطرح کرده و درخواست کرده که برای خود نام خانوادگی پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود را انتخاب کند تا نامشان از میان نرود.

وی در پاسخ این پرسش که آیا شده تا به حال مردی نام خانوادگی خود را تغییر دهد؟ گفت در ۹۵ درصد موارد از نام خانوادگی شوهر استفاده می‌شود، در ۵ درصد موارد و در صورتی که خانواده زن نامدار و بزرگ و اصطلاحاً جزو اشراف باشند، شوهر نام خود را به نام خانوادگی زن تغییر می‌دهد.

کد خبر 6094260 طاهره تهرانی

دیگر خبرها

  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است/ روند کاهشی در مرکز استان
  • نرخ جمعیت در قزوین بحرانی است / کاهش جمعیت در مرکز استان
  • دلایل کاهش تعداد پسران در آزمون کنکور امسال
  • مد خوب، مد بد!
  • مهدی طارمی اینزاگی را هیجان زده کرد
  • اینزاگی: خوشحالم که طارمی را جذب کردیم
  • عشق شیدا سرمربی سپاهان را شیعه کرد!
  • برگزاری جشن‌های مادرانه در مساجد برای ترغیب مادران به فرزندآوری
  • رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند
  • نگاهی به تغییرات جدید در جامعه ژاپن با محوریت خانواده‌های ژاپنی